یکی را به سر برنهد تاج بخت           یکی را به خاک اندر آرد 

کلاه سعادت یکی برسرش                گلیم شقاوت یکی بر درش  (سعدی)

شکست و پیروزی دو مقوله‌ی جدانشدنی در طول تاریخ از انسان بوده است. بسیار طبیعی است که هر شکست و پیروزی، مرهون عواملی است که به مرور زمان در لابلای آن‌ها خزیده است اما آنچه که مهم است «طعم» آن دو است که گاهی از سطح یک فرد و خانواده و جامعه می‌گذرد و کام جوامع دیگر که مصالح مشترکی با هم دارند تلخ یا شیرین می‌گرداند. 

 پیروزی اسلام‌خواهان و شکست رقیب در کشور مصر در این روز‌ها می‌تواند از مصادیق بارز این مقوله باشد. صرف نظر از اینکه این شکست و پیروزی توانست چهره‌ی بسیاری از انسان‌ها را در داخل و خارج مصر شاد یا غمگین کند اما آنچه که مهم است تبعات و پیامد‌های مثبت و منفی آن دو در آینده است. به نظر می‌رسد در دنیای کنونی تحلیل این قضیه بسیار قابل توجه است؛ زیرا دنیای کنونی دنیای تکنولوژی و ارتباطات است و کمترین جهتگیری می‌تواند در کمترین زمان، افکار عمومی را به خود مشغول و تحت تأثیر قرار بدهد. به نظر بنده در بین تحلیل‌هایی که دنیای امروز از علل آن دو پدیده دارند بدون تعصب، تحلیل اسلام می‌تواند تحلیلی منطقی معقول و مسئولانه باشد. 

در قرآن که سرچشمه‌ی همه‌ی منابع اسلامی است نماد‌های پیروزی و شکست بسیارند اما نماد موسی و فرعون به عنوان دو جبهه مخالف و ضد هم شاید بتواند بیشتر از همه خود را بنمایاند. 

اگر ما نگاهی گذرا به سوره‌ی «سیاسی انقلابی» اعراف از آیه ۱۰۳ تا ۱۲۸ بخصوص، و از آن به بعد داشته باشیم خداوند متعال به صورت صریح و‌ گاه ضمنی علل شکست و پیروزی‌ها را بیان فرموده است. 

خداوند به تعبیر «عامیانه» بیان می‌دارد که فرعون «شورش» را در آورده بود زیرا فرزندان ملت را به بد‌ترین شیوه قتل و عام می‌کرد و از زنان آن‌ها بهره برداریهای ظالمانه می‌برد و به تمام معنی آزادی عمل را از آن‌ها سلب کرده بود و هر صدای را از جانب مخالف به بد‌ترین شیوه پاسخ می‌داد و ذره‌ای از قدرتش را در راستای مصالح ستم دیدگان، بینوایان و مستضعفان جامعه به کار نمی‌برد و ندای «فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ» «و گفت من پروردگار برتر شما هستم‌« را در زمین سر می‌داد. در زمین که هیچ، گستاخی‌اش به جایی رسیده بود که می‌خواست پیراهن کبریایی خداوند را در آسمان‌ها از او بربایاند و برتن خویش کند. اما خداوند متعال که در اصل با طغیان و سرکشی از سوی هر کسی که باشد مخالف و به ضرر بندگانش می‌داند از سر دلسوزی موسی را پیش فرعون فرستاد تا به او بگوید این راهی که شما در پیش گرفته‌اید به بیراهه ختم می‌شود و عواقب آن نیز دامن خودت و پیروانت را می‌گیرد به همین خاطر لازم و ضروری است که دست از ظلم و ستم بردارید و حقوق ملت را رعایت کنید و نسبت به آن‌ها عدالت به خرج بدهید و آزادی و کرامت از دست رفته آنان را به آنان بازگردانید و با چنین اصلاحات پایه‌ای امنیت خود و جامعه را تضمین کنید. 

فرعون که گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود در برابر موسی موضعگیری بسیار تندی به خرج داد و به‌ جای تشکر و قدردانی به مبارزه با موسی پرداخت و در مقابل او سخت ایستاد و همه‌ی اعوان و انصارش را علیه او شوراند تا شاید بتواند تخت و بخت خود را به‌‌ همان روش ظالمانه برای چند صباحی دیگر حفظ کند و در این کارزار پیروز میدان گردد اما حق به جانب بودن موسی سبب شد که جمعی از لشکریان فرعون همچون ساحران که بسیار کار کشته و ماهر و بلندپایه بودند از او جدا شده و به موسی بپیوندند. و با تمام شجاعت و شهامت از طریق مسالمت‌آمیز به دفاع از حقوق پایمال شده‌ی ملت ستمدیده بپردازند. فرعون نیز با در پیش گرفتن خشونت و متهم کردن مخالفان به اخلال در امنیت ملی به تهدید آنان در قالب شکنجه و زندانی پرداخت. این رویارویی نزدیک بود دو طرف درگیر را به ستوه آورد. از یک طرف فرعون هر روز برای حفظ قدرت خود باید به سیاست جدیدتری دست می‌زد و موج سرکوب و بگیر و ببند‌ها را افزایش می‌داد و از طرف دیگر موسی و یارانش روز به روز فشار بیشتری باید تحمل می‌کردند. در این گیر و دار موسی به عنوان رهبر مبارز ه با تدبیر حکیمانه‌ی خودش، ذهن و فکر یارانش را به دو نکته‌ی پیروز مدار معطوف داشت و از آنان خواست که «استعانت از خدا و صبر و مقاومت» داشته باشند و آنان را به آینده‌ی روشن که در پس گرد و غبار میدان مبارزه نهفته بود و بسیاری آن را خیال و سرابی بیش نمی‌دانستند امیدوار می‌ساخت. موسی با این استراتژی یعنی «یاری از خدا و صبر و بردباری» توانست پیروز میدان مبارزه گردد و فرعون و فرعونیان را از صحنه بدر کند و قدرت و نفوذ آنان را بر جامعه خنثی و بی‌اثر نماید. و خود و پیروانش عامل و حامل قدرت و سیادت و رهبری بر جامعه گردند. 

 نکته‌ای که در لابلای این مبارزه بسیار مهم و طاقت فرسا بچشم می‌خورد سخن پایانی موسی نسبت به یارانش است که فرمود «حال که پیروز میدان گشته‌اید این پیروزی سبب فریب شما نگردد و از عطا کننده‌ی پیروزی که خداوند است غافل نشوید زیرا خداوند متعال نگاه می‌کند «فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ» که شما بعد از پیروزی و به دست گرفتن قدرت چطور از این قدرت استفاده می‌کنید؟!! 

بلی! حدود یک قرن پیش پس از شکست خلافت عثمانی مصلحانی همچون محمد عبده و سید جمال الدین با بینش قرآنی موسی گونه در برابر استعمارگران انگلیس و غیره پرچم مبارزه را بر افراشتند تا اینکه به مصلح بزرگ‌تر همچون حسن البنا رسید. امام شهید حسن البنا نیز با تأسی از پیشگامان اصلاح و بیداری و «تدوین برنامه و تنظیم» توانست در پرتو قرآن و سنت نور چراغ راه بیداری را روشن‌تر نگه بدارد. دشمنان اصلاح و بیداری که از‌‌ همان ابتدای امر خوب خطر را حس و درک کرده بودند خواستند با شهادت این مصلح بزرگ این چراغ نورانی و روشنگر را خاموش و مانع پیشرفت بیداری اسلامی گردند. 

آنان در کشور‌های مختلف از جمله مصر با نقشه‌های پلیدی که می‌کشیدند و توسط عواملشان اجرا می‌شد می‌خواستند سد راه مسلمانان بیدار و مبارز گردند انصافاً در این راه کمترین کوتاهی و تقصیر بخرج ندادند! آنان فرعون‌گونه هر روز جوانان مصلح، مخلص، دلسوز و فداکار را به سیاه چاله‌های که خود ساخته بودند می‌انداختند و با انواع شکنجه‌ها تهمت‌ها، توهین و تحقیر‌ها و پاکسازی‌ها، خودشان و زن و بچه‌ها و هم قطارانشان را مورد اذیت و آزار قرار می‌دادند تا شاید با تعقیب و شکنجه‌ی جسمی و روانی بتوانند شعاع نورانی برگرفته از نور خدا را خاموش کنند. اما این کوته‌فکران ستمگر و متکبر که فریب قدرت پوشالی خود و اعوان و انصارشان را خورده بودند و از حکمت و تدبیر خدا که حکمت و تدبیرش بر همه چبز غالب و بالا‌تر است غافل بودند: « وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّـهُ ۖ وَاللَّـهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ» (آل عـمران: 54) 

موسی صفتان نیز با «یاری از خدا، صبر و بردباری و مدیریت صحیح» در برابر تمام سختی‌ها ایستاده و به مبارزه‌ی خود ادامه دادند تا به فضل خدا و یاری او آبرومندانه در برابر خدا و مردم در این مبارزه سر بر آوردند و با حکمت و تدبیر قدرت را از دست فرعونیان زمان با ‌‌نهایت عزت و شهامت گرفتند و در برابر خدا و ملت سوگند یاد کردند که دیگر این «قدرت» به فرعونیان باز نخواهد گشت و دنیا را حیران و سرگشته کردند. 

حال ضمن تشکر و سپاس از پروردگار جهانیان که ضایع کننده‌ی اجر مصلحان: آنانی که به کتاب تمسک جستند و اقامه‌ی صلات کردند نیست و تبریک این ایام فرخنده به رهبر همه‌ی رهبران، حضرت محمد (ص) و همه‌ی دلسوزان و خیرخواهان بخصوص پیشروان این میدان مبارزه از جمله «برادران مسلمان» توجه خوانندگان محترم را به آموزه‌هایی از قرآنکه بی‌ارتباط با این داستان واقعی و عبرت‌انگیز نیست معطوف می‌دارم. 

 (۱) «إِنَّ اللَّـهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» (رعد: ۱۱) خداوند حال و وضع هیچ ملتی را تغییر نمی‌دهد (و ایشان را از بدبختی به خوشبختی، از نادانی به دانایی، از ذلت به عزت، از نوکری به سروری و.... و بالعکس نمی‌کشاند) مگر اینکه آنان احوال خود را تغییر دهند 

 (۲) «وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَىٰ * ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ»(نجم: 39-41) «ترجمه مفهومی» هیچ موفقیت و پیروزی بدون رنج و زحمت و اذیت و آزار حاصل نمی‌شود و هرچه کاشته شود‌‌ همان درو می‌شود و باید به آینده امیدوار بود 

 (۳) «اسْتَعِينُوا بِاللَّـهِ وَاصْبِرُوا ۖ إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّـهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» (اعراف: 128) ترجمه مفهومی ـ لازمه‌ی پیروزی استعانت از خدا و صبر و استقامت در مسیر زندگی است و آینده از آن کسانی است که صحنه مبارزه و میدان‌های آزادی! را تا بر آورده شدن خواسته‌هایشان‌‌ رها نمی‌کنند 

 (۴) «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت: ۳۰)

 لازمه‌ی صبر و استقامت اعتقاد به معنویت و نیروی والا‌تر و بالا‌تر است. 

 (۵) «وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ» (اعراف. : 170)

خداوند هیچگاه اجر و پاداش مصلحان و نیکو کاران آنانی که به کتاب تمسک جستند و نماز را بر پا داشته‌اند به هدر نمی‌دهد. 

با توجه به این آموزه‌های محرک و امید دهنده‌ی قرآنی کسانی که در مسیر دعوت و اصلاح و خیرخواهی و خیراندیشی برای بشریت در هر زمان و مکانی قرار گرفته‌اند بدانند به شرط اینکه خود را مجهز به اسباب نصر و پیروزی از جمله «صبر و استقامت» بکنند، هرچند زمان طول بکشد موفق و به نتیجه خواهند رسید و نباید اذیت و آزار‌ها که موضوع پیوسته و طبیعی در مسیر زندگی است اراده‌ی آنان را سست و ضعیف کند و یا از مسیر باز بدارد. 

 و به کسانی که حال به پیروزی رسیده‌اند، بدانند پیروزی و موفقیت بدست آمده بخشی از کار است و بخش مهم دیگر آن، استفاده‌ی درست و صحیح از این موفقیت و و پیروزی است و هرچه موفقیت‌ها بیشتر و بزرگ‌تر باشد چشم‌ها را خیره‌تر می‌کند؛ لذا مواظب باشند که همه‌ی دنیا و بالا‌تر از همه، خداوند متعال نظاره گرند که بیینند «فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ؟» از این موفقیت چگونه بهره‌برداری می‌کند و مواظب باشند که نیمه‌ی موفقیت‌ها همانگونه که در جنگ احد به وقع پیوست آنان را نفریبد و از مسیر و هدف اصلی باز ندارد. در پایان برای رسیدن به پیروزی کامل که همانا حاکمیت آزادی و عدالت برای بشریت است توجه همگان را به چند آیه از سوره‌ی هود که خطاب به رهبر همه‌ی رهبران و مسلمانان است معطوف می‌دارم: 

«فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ * وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ * وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ * وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ * فَلَوْلَا کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُو بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِیهِ وَکَانُوا مُجْرِمِینَ * وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ» (هود: 112-۱۱۷) ترجمه: بنابراین،‌‌ همان گونه که فرمان یافته‌ای (در راه تبلیغ و ارشاد و مبارزه و پیکار و پیاده کردن تعلیمات قرآن) استقامت کن همراه کسانی که (از کفر و شرک دست کشیده‌اند و) با تو (به سوی خدا) برگشته‌اند و (ایمان آورده‌اند، و از حدود قوانین خدا) تجاوز نکنید (و از جاده اعتدال به کنار نروید و راه افراط و تفریط مپوئید) چرا که خدا می‌بیند چیزی را که می‌کنید (پس مواظب پندار و گفتار و کردار خود باشید). 

و به کافران و مشرکان تکیه مکنید (که اگر چنین کنید) آتش دوزخ شما را فرو می‌گیرد، و (بدانید که) جز خدا دوستان و سرپرستانی ندارید (تا بتوانند شما را در پناه خود دارند و شر و بلا و زیان و ضرر را از شما به دور نمایند) و پس از (تکیه به کافران و مشرکان، دیگر از سوی خدا) یاری نمی‌گردید و (بر دشمنان) پیروز گردانده نمی‌شوید. 

 

در دو طرف روز (که وقت نماز صبح و عصر است) و در اوائل شب (که وقت نماز مغرب و عشاء است) چنان که باید نماز را به جای آورید. بیگمان نیکی‌ها (و از جمله نمازهای پنجگانه) بدی‌ها را از میان می‌برد. بیگمان در این (سفارش‌ها و قانونهای آسمانی) اندرز و ارشاد کسانی است که پند می‌پذیرند و خدای را یاد می‌کنند و به یاد می‌دارند. 

و (در برابر سختیهای چیزهائی که به تو دستور داده شده است) شکیبائی کن که خداوند پاداش نیکوکاران را ضائع نخواهد کرد (و رنج آنان را در دنیا و آخرت هدر نخواهد داد). 

چرا نمی‌بایست که در میان ملّتهای (گذشته) پیش از شما فرزانگانی باشند که از فساد در زمین نهی کنند (تا دیگران را از گرفتار آمدن به عذاب و نابود شدن رهائی بخشند؟) مگر مردمان کمی که (به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل کردند و) ما نجاتشان دادیم، و (امّا در‌‌ همان حال) کافرانی می‌زیستند که از خوشگذرانی و تنعّم و تلذّذی پیروی می‌کردند که آنان را مغرور و فاسد کرده بود، و دائماً گناه می‌ورزیدند (و هیچ وقت به دعوت پیغمبران و خیرخواهان گوش نمی‌دادند و از فساد و تباهی دست نمی‌کشیدند). 

 (سنّت و عادت) پروردگارت چنین نبوده است که شهر‌ها و آبادی‌ها را ستمگرانه ویران کند، در حالی که ساکنان آنجا‌ها (متمسّک به حق و ملتزِم به فضائل بوده و) درصدد اصلاح (حال خود و دیگران) برآمده باشند. 

 به امید حاکمیت آزادی و عدالت در سرتاسر کره‌ی خاکی 

مسلم خدری تاریخ ۲۲/۴/۹۱